عبدم ولـی عبـد گنهکار
هم روسیاهم هم گرفتار
معبود من ای حیّ دادار
من بنـدۀ عاصی، تو غفار الغوث خلّصنا من النّار
سیل چشمانم باز از فراقت جاریست..خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست
در پی قافیه ها چه پریشان ماندم..قافیه در شعرم با حضورت جاریست
به هوایت آقا بغض کرده شعرم..آسمانش انگار نم نمک بارانیست
دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست..نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست
در فراغت آقا چشم در راهم من..گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست
گلی زیبا نمایان در چمن شد شب میلاد مولایم حسن شد
شدم امشب سراپا مست نامش یقین مرغ دلم گردیده رامش
نمی دانم چه گویم از وجودش تمام عـــرشیان محو سجودش
حسن را لطف یزدان بی حساب است که قدر و شان ایشان در حجاب است
حسن تنهاترین سردار دین است که ایشان بی گمان حبل المتین است
ز مدحش بی گمان قاصر زبان است حســـن دوم امام شیعیان است
رمضان» در لغت از «رمضاء» به معنای شدت حرارت گرفته شده و به معنای سوزانیدن می باشد. چون در این ماه گناهان انسان بخشیده می شود، به این ماه مبارک رمضان گفته اند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب؛ ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می سوزاند.»